معنی افسانه پنداشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

افسانه پنداشتن. [اَ ن َ / ن ِ پ ِ ت َ] (مص مرکب) افسانه نگاشتن. افسانه دانستن. افسانه فرض کردن:
چو با تو درد دل گویم مرا دیوانه پنداری
و گر پیش تو شرح دل کنم افسانه پنداری.
حیرانی همدانی (از ارمغان آصفی).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر