معنی افرم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

افرم. [اَ رَ] (ع ص) مرد شکسته دندان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

افرم. [اَ رَ] (اِخ) نام مردی است و او را مسجدی است جامعالمعبر. (منتهی الارب). شخصی که مسجد جامعی در مصر بنا کرده. (ناظم الاطباء).

افرم. [اِ رِ] (اِخ) (سن...) از پدران کلیسا است که در نزی بیس در بین النهرین متولد گشت و به سال 373 م. درگذشت. (از لاروس).

افرم. [] (اِخ) جمال الدین. رجوع به تاریخ گزیده شود.

افرم. [] (اِخ) اقوش... رجوع به تاریخ رشیدی ص 40 و 54 شود.

گویش مازندرانی

قاشق بزرگ چوبی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر