معنی افخم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
افخم. [اَ خ َ] (ع ن تف) بزرگ قدرتر. گرانمایه تر. (ناظم الاطباء). بزرگتر. (آنندراج). فخیم تر. (یادداشت مؤلف).
(ص تف.) بزرگوارتر، (ص.) ارجمند. [خوانش: (اَ خَ) [ع.]]
بزرگوارتر،
بزرگقدرتر، گرانمایهتر، بلندپایهتر،
بزرگ قدرتر، گرانمایه تر
اَفْخَم، بزرگتر (ین)، عالی تر (ین)، با عظمت تر (ین)،