معنی اغبر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اغبر. [اَ ب َ] (ع ص، اِ) گردآلوده. (آنندراج). آنچه برنگ خاکی باشد. و مؤنث: غَبراء. ج، غُبر. (از اقرب الموارد). || گرگ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || سال قحط. (آنندراج): عام اغبر؛ سال قحط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || رونده. گذرنده. (از اقرب الموارد): عز اغبر؛ارجمندی درگذرنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یقال: «لایغرنک عز الدنیا فانه اغبر». (اقرب الموارد).

فرهنگ معین

گردآلود، خاکی رنگ، خاکی. [خوانش: (اَ بَ) [ع.] (ص.)]

فرهنگ عمید

گردآلود،
خاکی‌رنگ، تیره‌رنگ،
گرگ (به‌ جهت رنگ تیرۀ آن)،
رونده، گذرنده، آنچه درگذرنده باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

خاک‌آلود، غبارآلود، گردآلود، خاکی‌رنگ، سیاه، نیلگون

فرهنگ فارسی هوشیار

گرد آلوده، آنچه به رنگ خاکی باشد

فرهنگ فارسی آزاد

اَغْبَر، خاک آلود، خاکی (برنگ خاکی)، گرگ، شدید، گذرنده و گذران،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر