معنی اعکاء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
اعکاء. [اِ] (ع مص) مردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). درگذشتن. (از اقرب الموارد). || استوار بستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سخت بستن. (از اقرب الموارد).
فرهنگ فارسی هوشیار
درگذشتن، مردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.