اعلام کردن | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

اعلام کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اعلام کردن. [اِ ک َ دَ] (مص مرکب) اعلان کردن. آگاه کردن. (فرهنگ فارسی معین). باخبر ساختن. آگاهانیدن. واقف گردانیدن.مطلع ساختن: تا اگر بیدادی یا حیفی بر ضعیفی رود اعلام کنند. (مجالس سعدی). در حالتی که ملک را پروای سخن شنیدن او نبود اعلام کردند. (گلستان). مصلحتی که بینند و اعلام نکنند نوعی از خیانت باشد. (گلستان). ملک را اعلام کردند که فلان را که محبوس کرده اند... (گلستان). و رجوع به اعلام و ترکیبات آن شود.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آگاه کردن، آگاهاندن

کلمات بیگانه به فارسی

آگاه کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

نیوکنیدن (مصدر) اعلان کردن آگاه کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر