معنی اعرف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اعرف. [اَ رَ] (ع ص) اسب بسیاریال. (منتهی الارب). اسب یال دار. (آنندراج). اسبی درازبش. (تاج المصادر بیهقی). اسبی که بش بزرگ دارد و درازگردن. (المصادر زوزنی). آن که بش بزرگ دارد و گردن دراز. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی). || مار بافش. || آنچه او را فش باشد. (منتهی الارب). || (ن تف) شناخته تر و شناسنده تر. (آنندراج). عارف تر. شناساتر. شناخته شده تر. آگاه تر. معروف تر. نعت تفضیلی از عرفان. شناخته تر. (یادداشت بخط مؤلف): وکان شجار و الاندلس اعرف بهذا الدواء من غیرهم. (ابن البیطار). و از عبداﷲ محمدبن فضل بلخی می آید که گفت:اعرف الناس باﷲ اشدهم مجاهده فی اوامره. (هجویری).

فرهنگ معین

شناساتر، داناتر، شناخته تر، معروف تر. [خوانش: (اَ رَ) [ع.] (ص تف.)]

فرهنگ عمید

آگاه‌تر،
معروف‌تر، شناخته‌شده‌تر، شناساتر،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ شناخته تر، کمیاب تر، درازتر، استوارتر

فرهنگ فارسی آزاد

اَعْرَف، داناتر (ین)، آگاه تر (ین)، معروف تر (ین)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر