معنی اطلسی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اطلسی. [اَ ل َ] (ص نسبی، اِ) منسوب به فلک اطلس ای فلک نهم. از فرهنگ سکندرنامه وفرهنگ فرنگ. (آنندراج). || خواجه سرا را گویند. خصی سیاه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). || املس. (کازمینسکی).
اطلسی. [اَ ل َ] (اِ) قسمی از گُل است. (فرهنگ نظام). یک قسم گل الوان. (ناظم الاطباء):
اطلسی از جمله گلها خوشتر است
اطلسی چادرنماز دلبر است.
ناصرالدین شاه.
و رجوع به گل اطلسی شود.
اطلسی.[اَ ل َ] (اِخ) در تداول تازیان بر اقیانوس اطلس اطلاق شود. رجوع به اقیانوس اطلس و اعلام المنجد شود.
(~.) (اِ.) نوعی گل شیپوری با رنگ - های آبی، سفید، بنفش که دارای عطر ملایمی می باشد.
از جنس اطلس،
مانند اطلس،
(زیستشناسی) گل شیپوری به رنگهای مختلفِ آبی، بنفش، سرخ، و سفید که در باغچهها کاشته میشود،
نوعی آبنبات با خطهای رنگین
پرندیک از گل ها (صفت) منسوب به اطلس، گیاهی است زینتی از تیره بادنجانیان با گلهای شیپوری و عطری ملایم و گلهایش برنگهای مختلف: سفید آبی قرمز و بنفش و رنگارنگ میباشد.