معنی اصل و فرع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اصل و فرع. [اَ ل ُ ف َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) ریشه و شاخه. || سرمایه و ربح:
نه پیشه نه بازارگانی نه زرع
چنین مایه را چون بود اصل و فرع ؟
نظامی.
رجوع به اصل شود.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مهاد و کهاد

فرهنگ فارسی هوشیار

سره و پایه سرمایه و بهره

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر