معنی اصلیت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
اصلیت. [اِ] (ع ص) مرد دلاور و کاربر در حوایج و آماده برای انجام دادن آنها. اصلتی. اِصلات. مصلات. مِصلت. مُصلت. (از قطر المحیط). مرد دلاور کاربر در نیازمندیها. منصلت. (از المنجد). و رجوع به اصلات و اصلتی و دیگر کلمه های مترادف آن شود.
اصلیت. [اِ] (ع ص) شمشیر زدوده ٔ بُرّان و آهیخته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شمشیر گذرنده. ج، اصالیت. (مهذب الاسماء).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.