معنی اشک ریزان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اشک ریزان. [اَ] (نف مرکب) چشمی که اشک بسیار می افشاند. (ناظم الاطباء):
همه منکوب و پریشان و منخوب و اشکریزان و حیران. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 455).
بریحان نثار اشکریزان
بقرآن و چراغ صبح خیزان.
نظامی.
سلطان سریر صبح خیزان
سرخیل سپاه اشکریزان.
نظامی.
آن کسانی که در آتشکده بینا شده اند
اشک ریزان مرا جوش شرر میدانند.
وحید (از آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) چشمی که اشک بسیارافشاند اشکباران.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر