معنی اشنیک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اشنیک. [اَ] (اِ) در تداول استرآباد، سنجاب. (شلیمر). موشک پران (استرآباد). رُسْک (قریه ٔ درکه).

گویش مازندرانی

سخریه، بی بند و بار، کسی که یک جا بند نشود

موش درختی، سنجاب، آدم بدقیافه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر