معنی اشغالگر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اشغالگر. [اِ گ َ] (ص مرکب) آنکه شهر یا محلی را تصرف کند و غالباً بر کسانی اطلاق میشود که برخلاف حق و بزور جائی را میگیرند.

فرهنگ معین

(~. گَ) [ع - فا.] (ص فا.) شخص یا نیرویی که جایی را به زور و برخلاف حق تصرف کند.

فرهنگ عمید

آن‌که به‌زور و برخلاف حق جایی را تصرف می‌کند،
سپاهیانی که به‌ زور به کشور دیگر داخل شده و تمام یا قسمتی از آن را تصرف کنند،

حل جدول

متصرف

مترادف و متضاد زبان فارسی

متصرف، مهاجم

فرهنگ فارسی هوشیار

بزور جائی را تصرف کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر