معنی اشد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اشد. [اَ ش َدد] (ع ن تف) سخت تر. (مهذب الاسماء) (غیاث) (آنندراج) (فرهنگ نظام). شدیدتر. محکم تر. قوی تر. صعب تر. و فی الحدیث: اَشَدّهُم [ای اَشَدﱡ امتی] فی دین اﷲ عمر. و در ترکیباتی نظیر: اَشَدُّ حمرهً و غیره بمعنی بسیار باشد و بجای «تر» علامت صفت تفضیلی فارسی به اول مصادری درآید که شرایط اشتقاق صفت تفضیلی از آنها در عربی ممکن نیست.

اشد. [اَ ش َدْ دُ / اَ ش َدُ] (ع فعل) مخفف اَشهدُ فعل مضارع متکلم وحده یعنی گواهی میدهم. یقال: اَشَدﱡ لقد کان کذا و اَشَدُ مخفّفهً ای اشهدُ؛ یعنی گواهی میدهم. (منتهی الارب).
- اشد گفتن، بتخفیف دال، در تداول فارسی زبانان عوام بمعنی اشهد گفتن است یعنی کلمه ٔ شهادت «اشهد ان لا اله الا اﷲ» را بر زبان جاری ساختن.

اشد. [اَ ش ُدد / اُ ش ُدد] (ع اِ) قوت و توانائی. و منه قوله تعالی: حتی یبلغ اَشُدَّه (قرآن 152/6)، و هو ما بین ثمانی عشره سنه الی ثلاثین. واحد جاء علی بنأالجمع کآنُک و لا نظیر لهمااو جمع لا واحد له من لفظه او واحده شِدّه (بالکسر).قال سیبویه و هو حسن المعنی یقال بلغ الغلام شدته مع ان فِعْلَهً لایجمع علی اَفْعُل او شَدّ ککلب و اکلب او شِدّ کذئب و اذؤب و ما هما بمسموعین بل قیاس و یضاف الی المفرد و الجمع فیقال بلغ اشده و بلغوا اشدهم. (منتهی الارب). منتهای قوت چیزی. قوت. (مهذب الاسماء). و قد یقال بلغ اَشُدَه ُ بالتخفیف و المشهور ان ذلک بمعنی الادراک و البلوغ. غایت جوانی. (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 12). و آن از پانزده سالگی تا چهل سالگی است. (مهذب الاسماء). و بقولی از هیجده سالگی تا بیست سالگی یا میان ده سالگی تا سی سالگی است.

اشد. [اَ ش َدد] (اِخ) یا آشد. نام برادر یوسف علیه السلام. (منتهی الارب). ظاهراً این کلمه محرف اشیر یا اَشِر است زیرا چنانکه در تفسیر ابوالفتوح رازی آمده است، اسامی برادران یوسف اینهاست: روبیل، شمعون، لاوی، یهودا، ریالون، یشجر، ذان، یقتالی، جاد، اشر، بنیامین. و برادران یوسف بیش از یازده تن مذکور نبوده اند وکلمه ٔ «اشد» جز اینکه محرف اشر یا اشیر باشد، نام دیگری نیست. و رجوع به اشترقفا و اشر و اشیر شود. و ابوالاشد نام چند تن بوده است. رجوع به ابوالاشد شود.

فرهنگ معین

(اَ شَ دّ) [ع.] (ص تف.) سخت تر، استوارتر، شدیدتر.

فرهنگ عمید

شدیدتر، سخت‌تر،
قوی‌تر،
استوارتر،

حل جدول

سخت تر

فرهنگ فارسی هوشیار

شدید تر و سخت تر

فرهنگ فارسی آزاد

اَشَدّ، شدیدتر (ین)، قوی تر (ین)، سخت تر (ین)، استوارترین،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری