معنی اشحاء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اشحاء. [اِ] (ع مص) باز کردن دهان را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).

اشحاء. [اَ ش ِح ْ حا] (ع ص، اِ) ج ِ شحیح. (منتهی الارب) (آنندراج) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 60). تنگدستان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر