معنی اشتغار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اشتغار. [اِ ت ِ] (ع مص) دور رفتن در بیابان. || ستم کردن برکسی. || فخر کردن بر کسی. || مشتبه شدن کار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || بسیار شدن عدد چنانکه گویند فلان خاندان را میشمرد و آنها را فزون یافت. || کاری بر کسی، بزرگ و عظیم شدن. || جنگ میان دو گروه وسعت یافتن و بزرگ شدن. || حساب چیزی بر کسی مشتبه شدن چنانکه بدان رهبری نشود. || کسی در کار زمین و املاک خود سرگردان شدن یعنی آنچنان امورش پراکنده باشد که نداند کدام را آغاز کند. (از اقرب الموارد). || بسیار شدن شتران و مختلف گردیدن آنها. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ دور رفتن، ستمگری، بیابانگردی، شمارافزونی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر