معنی اسکیزه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اسکیزه. [اِ زَ / زِ] (اِمص) آلیز کردن و جفته انداختن ستور. (جهانگیری). برجستن و لگد انداختن. برجستن ستور را گویند. (انجمن آرا). برجستن و آلیز انداختن ستور. (برهان). شلنگ و برجستن و دولتی (؟) اسب و خر. (غیاث). جست و خیز ستور. (رشیدی) (سروری). جفته. جفتک. اسکیز. (برهان). سکیز. (انجمن آرا). سکیزه. (انجمن آرا) (رشیدی):
چونکه مستغنی شد او طاغی شود
خر چو بار انداخت اسکیزه زند.
مولوی.
|| شعوری بمعنی چست و چالاک هم آورده است و ظاهراً مصحف «جست » است.

فرهنگ معین

جست و خیز و لگد انداختن چارپایان، جست و خیز کردن. [خوانش: (اِ زِ) (اِمص.)]

فرهنگ عمید

لگد و آلیزِ ستور، جست‌وخیز چهارپایان، جفته، جفتک،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) جفته انداختن ستور برجستن و لگد انداختن چارپایان، جست و خیز کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر