معنی اسپارترو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اسپارترو. [اِ ت ِ رُ] (اِخ) بالدُمِرو. یکی از رجال معروف اسپانیول. مولد 1792 م. پدر او چرخ کشی فقیر بوده. در سال 1808 داوطلبانه بخدمت نظام درآمده عازم پرو گردید و در سال 1824 م. با رتبه ٔ سرداری و ثروت بسیار به اسپانیا بازگشت. در سنه ٔ 1832 طرفداری ملکه ایزابلا و نایبهالسلطنه ٔ او ماریه کریستینه اختیار کرد، دون کارلوس و طرفدارانش را مغلوب و به بیرون رفتن از اسپانیا مجبور ساخت و در ازاء این خدمت به رتبه ٔ مشیری و مقام دوکی نایل گشت. در سال 1840 م. بتشکیل کابینه مأمور شده و یک سال بعد حائز مقام نایب السلطنه ٔ ملکه (ایزابل) شده و تا رشد قانونی ملکه یعنی سنه ٔ 1842 کشور اسپانیا را اداره کرد و آتش بلواهای بسیاری را فرونشاند و سپس عازم انگلستان گردید و در سنه ٔ 1847 باز به اسپانیول عودت کرد و در سال 1854 دوباره رئیس هیأت وکلا گردید و در سنه ٔ 1865 م. استعفا داده و بزراعت و فلاحت مزارع خود مشغول شد و در سال 1879 در همانجا وفات یافت. او مردی آزادمنش و حرّیت طلب بود. (قاموس الاعلام ترکی).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر