معنی اسقام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اسقام. [اَ] (ع اِ) ج ِ سُقم و سَقم. بیماریها. امراض. (غیاث). اسقام، جماعهالسقم. (دهار).

اسقام. [اِ] (ع مص) بیمار کردن. (تاج المصادر بیهقی). بیمار گردانیدن: اسقمه اﷲ؛ بیمار گرداند او را خدای. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

(اِ) [ع.] (مص م.) بیمار کردن.

فرهنگ عمید

سُقم

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: سقم) بیماریها، نادرستی ها بیمار گردانیدن (اسم) جمع سقم بیماریها مرضها. (مصدر) بیمار کردن.

فرهنگ فارسی آزاد

اَسْقام، اَمراض، بیماریها (مفرد: سُقْم، سَقَم)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر