معنی استملال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

استملال. [اِ ت ِ] (ع مص) املال. (زوزنی). بستوه آمدن. (منتهی الارب). || غمگین شدن. تنگدل شدن.

فرهنگ فارسی هوشیار

به ستوه آمدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر