معنی استقراض در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

استقراض. [اِ ت ِ] (ع مص) وام خواستن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). وام کردن. وام گرفتن. قرض کردن. قرض خواستن.
- استقراض کردن، وام خواستن.

فرهنگ معین

(مص م.) وام خواستن، قرض گرفتن، (اِمص.) وام خواهی. [خوانش: (اِ تِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

قرض خواستن، قرض کردن،

حل جدول

وامخواهی

وام خواهی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدهی، قرض، قرضه، وام، وام‌خواهی

فرهنگ فارسی هوشیار

وام گرفتن، وام خواستن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر