معنی استضعاف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
استضعاف. [اِ ت ِ] (ع مص) ناتوان شمردن. اِکارَه. سست پنداشتن. ناتوان یافتن کسی را. (منتهی الارب). ضعیف یافتن و شمردن. (تاج المصادر بیهقی). ضعیف شمردن. (زوزنی). حقیر داشتن. || مقهور ساختن. (منتهی الارب).
(اِ تِ) [ع.] (مص م.) ناتوان شمردن، ضعیف دانستن.
ناتوان و ضعیف کردن بر اثر ستم و بهرهکشی ناعادلانه،
ناتوان و ضعیف شدن بر اثر ستم و بهرهکشی ناعادلانه،
کسی را ضعیف و نا توان شمردن
اِسْتِضْعاف، کسی را ناتوان یافتن، ضعیف شمردن، سست پنداشتن، ذلیل کردن،