معنی استخوان کاری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

استخوان کاری. [اُ ت ُ خوا / خا] (حامص مرکب) خاتم بندی:
استخوان های من ای آه بگردون بردی
استخوان کاری صندوق فلک چند کنی.
کاتبی.

فرهنگ معین

(~.) (حامص.) خاتم سازی، خاتم کاری.

فرهنگ فارسی هوشیار

خاتم سازی خاتم کاری.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر