معنی اساسی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اساسی. [اَ] (ص نسبی) منسوب به اساس.
- قانون اساسی، قانونی که اساس و پایه ٔ حکومت مملکتی است.
(اَ) [ع - فا.] (ص نسب.) بنیادین، اصولی.
بنیادی: کار اساسی،
اصلی: تفاوت اساسی،
بنیادین، بنیادی
بنیادی - بنیادین
بنیادی، بنیادین، بنیانی، رادیکال، ریشهای
قانون اساسی، قانونی که اساس وپایه حکومت مملکتی است