معنی ازرقاق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ازرقاق. [اِ رِ] (ع مص) ازریقاق. کبود شدن چشم. (منتهی الارب). کبودچشم شدن. گربه چشم شدن. (زوزنی). || روشن گردیدن پیکان و سنان. || برگردیدن چشم و ظاهر شدن سپیدی او. (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

کبود شدن چشم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر