ازاله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(اِ لِ) [ع. ازاله] (مص م.) نک ازالت.
زایل کردن، از بین بردن، نابود ساختن،
پاکسازی، تراشیدن، زایل، زدایش، زدودن، محو، نابود، نیست
از بین بردن، نابود کردن
اِزالَه، برطرف کردن، دور کردن،
(اِ لِ) [ع. ازاله] (مص م.) نک ازالت.
زایل کردن، از بین بردن، نابود ساختن،
پاکسازی، تراشیدن، زایل، زدایش، زدودن، محو، نابود، نیست
از بین بردن، نابود کردن
اِزالَه، برطرف کردن، دور کردن،