معنی ارمیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ارمیه. [اُ ی َ] (اِخ) اورمیه. ارومیه. شهری بزرگ و قدیم در آذربایجان، بین آن و دریاچه ٔ ارمیه قریب سه یا چهار میل است وچنانکه گمان برده اند این شهر، شهر زرادشت پیامبر مجوس است. یاقوت گوید من آنرا به سال 617 هَ. ق. دیدم و آن شهری است نیکو، بسیارخیر، با میوه های فراوان وبستان ها و هوای سالم و آب کثیر، ولی سلطان آنجا، ازبک بن پهلوان بن الدگز ضعیف است و توجهی بدان ندارد. بین ارمیه و تبریز سه روزه و بین آن و اربل هفت روزه راه است و نسبت بدان اُرموی و اُرمی ّ است. (معجم البلدان). ارمیه در مغرب دریاچه ٔ تلاست و قلعه ٔ تلا بر روی کوهی است که آن کوه در جزیره ای است که در همین دریاچه است. هلاکوخان بجهت حصانت این قلعه اموال خود را درآن نهاده بود. مهلبی گفته سلماس که آخر حد آذربایجان است از جهت غرب در شانزده فرسخی آن واقع است. موصل در سمت غربی ارمیه در چهل فرسنگی آن میباشد. بعضی علماء گفته اند ارمیه شهری است صاحب بارو واقع در وسط معمور در آخر جبال و اول خاک مسطح در پشت جبال عجم در طرف شمال و غرب دریاچه ٔ تلا در یکمنزلی آن. (تقویم البلدان). ارمیه از اقلیم چهارم است و شهری است بزرگ، و دورش دوازده هزار قدم، کنار دریاچه ٔ چیچست واقع، هوایش گرم، آبش از عیون آن جبال برمیخیزد و به بحیره ٔچیچست میریزد. باغستانش بسیار، از میوه ها انگور حلوقی و امرود و آلوی پیغمبری و آلوزرد نهایت خوب میشودو بدین سبب تبارزه (تبریزیان) اگر صاحب حسنی را در لباس ناسزا یابند گویند انگور حلوقی است در سبد دریده. صدوبیست پاره دیه از توابع آن است و ضیاعش ارتفاع تمام دارد. حقوق دیوانیش هفتادوچهار هزار دینار است. (نزهه القلوب). دریاچه ٔ ارمیه را در قدیم تلا مینامیده اند. از شهر ارمیه تا تبریز سی ودو فرسخ است. قدیم این شهر را ( (طبارما)) میخوانده اند. در غربی تبریز واقع است. مدارس ارمیه بسیار و توتون آن بهترین توتون ایران است. آقامحمدشاه قاجار در سنه ٔ 1210 هَ. ق.در ارمیه تاج سلطنت بر سر نهاد. (مرآت البلدان). ولایت ارمیه در مغرب دریاچه ٔ ارمیه واقع شده و دارای قرای متعدد حاصل خیز و باغهای میوه ٔ فراوان و جلگه ٔ آن قریب 70 هزارگز طول و 30 هزارگز عرض دارد، زراعت عمده ٔ آن غلات و پنبه و توتون و برنج است، مرکز آن شهر ارمیه میباشد، عرض شمالی آن 37 درجه و 34 دقیقه و طول شرقی 45 درجه و 4 دقیقه و فاصله ٔ آن از تبریز قریب 125 هزارگز است. این شهر قبل از جنگ بین المللی قریب 45000 تن جمعیت داشته، ولی در موقع جنگ بین الملل مزبور مکرر بتوسط قشون اجانب خراب و غارت شده و سکنه ٔ آنرا قتل عام کرده و بقیه بخارج متواری شده اند بطوری که اکنون با وجود اقداماتی که دولت برای مراجعت سکنه کرده است بیش از 23000 تن جمعیت ندارد. محل جغرافیائی این شهر بسیار مهم است. زیرا که در محل رابطه ٔ آذربایجان و قفقاز و کردستان و ارمنستان و بین النهرین واقع شده. تقسیمات آن از این قرار است: الف - ساوجبلاغ، دارای 36 قریه، مرکز آن ساوجبلاغ. ب - احندحی، دارای 97 قریه. ج - ایل تیمور، دارای 44 قریه. د - سهی، دارای 63 قریه. هَ - میطوش والان. و - تورجان، دارای 37 قریه، مرکز آن تورجان. ز - شهر ویران، دارای 68 قریه. ح - قره لر، دارای 17 قریه. رجوع به فهرست جغرافیای سیاسی تألیف کیهان و رجوع به فهرست یشتها تألیف پورداود ج 2 و مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی و المعرب جوالیقی ص 33 و قاموس الاعلام ترکی شود.

ارمیه. [اُ ی َ] (اِخ) (دریاچه ٔ...) بحیره ٔ ارومیه. دریاچه ٔ اورمیه. دریاچه ٔ شها. دریاچه ٔ تلا. دریاچه ٔ ارمیه در اوستا چَئِچَسْتَه ذکر شده و حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب چچست یاد کرده، در شاهنامه ٔ فردوسی بتحریف خنجست آمده و آن در اوستا (سیروزه ٔ بزرگ بند 9، آتش نیایش بند 5، آبان یشت بند 49) و بندهشن و دیگر کتب پهلوی مقدس شمرده شده است و مولد زرتشت را در گزن (جزنق - شیز) در حوالی دریاچه ٔ مزبور دانسته اند و آتشکده ٔ معروف گزن موسوم به آذرگشنسب، نیز بهمین مناسبت مورد توجه تام و احترام بوده است. مؤلف مرآت البلدان گوید: دریاچه ٔ ارومیه را در قدیم تلا مینامیده اند. دریاچه بیش از چهار ذرع عمق ندارد، آبش بشدت شور و بدمزه و با عفونت نفت و قیر و چند جزیره دارد. بزرگتر از همه جزیره ٔ شاهی است که آب شیرین دارد. حیوانات نباتی الشکل در این دریاچه بسیار است. حوضه ٔ دریاچه ٔ ارمیه بمساحت 35 هزارگز مربع و حدّ شمالی حوضه ٔ آن حوضه ٔ رود ارس و حدّ شمال شرقی کوه سبلان و سهند و حدّ جنوب شرقی حوضه ٔ قزل اوزن و حدّ جنوبی کوههای کردستان و صحنه و حدّ غربی کوههای سرحدّیست. پست ترین نقاط آن 1200 گز بلندتر از سطح دریا و ارتفاع متوسط حوضه ٔ این ناحیه 2000 گز است. طول دریاچه از شمال بجنوب 130 هزارگز و عریض ترین نقاطش 50 هزارگز و عمق متوسط آن 5 یا 6 گز است ولی هیچ یک از نقاط آن عمیق تر از15 گز نیست. در فصل تابستان سطح آب دو گز پائین میرود بقسمی که از 6000 کیلومتر مربع که سطح دریاچه است 1500 کیلومتر خشک شده و 4500 کیلومتر باقی مانده تشکیل سواحل باطلاقی با نشیب ملایمی میدهد (باستثنای ساحل غربی که کوهستانی است). دریاچه ٔ ارمیه بزرگترین دریاچه های ایران است، آبهای سهند از مشرق و آبهای کردستان از طرف مغرب و جنوب و آبهای جبال قراداغ از سمت شمال در آن جمع میشود، جبالی که مشرف به دریاچه نیست اصلاً درخت ندارد و تغییر سطح آب دریاچه در ایام سال کاملاً محسوس است، در ماه شهریور و مهر و آبان آب دریاچه کم میشود بعد بواسطه ٔ ذوب برف زیاده شده سطح دریاچه تغییر میکند، در موقع سرما و یخ بندان دریاچه بی حرکت است، در اوائل فروردین بواسطه ٔ ذوب برف و فراوانی آب رودخانه ها و دریاچه ها بمنتهی وسعت خود میرسد که گاهی چهار تا پنج گز از سطح معمولی بالاتر می آید.
این دریاچه در دوره ٔ پلیسن وسیعتر بوده از طرف شمال به دیلمقان، از سمت مشرق به تبریز و مراغه و از جانب جنوب تا مرحمت آباد امتداد داشته است. آب اغلب رودخانه هائی که به این دریاچه میریزد بواسطه ٔ عبور از طبقات پرنمک و سولفات دسودی که بقایای دریای قدیمی است، شور و وزن مخصوص آب آن در موقعی که سطح آب پائین است 1/155 گرم و در موقعی که بالاست 1/113 گرم و مقدار نمک آن هنگام کمی آب در هر گز مکعب 1/55 گرم است. حجم اقل ّ آب دریاچه دوازده گز مکعب و تبخیر آب آن تا حدّی بواسطه ٔ رودها جبران میشود ولی چون رودهائی که وارد دریاچه میگردد بر حسب بارندگی سالیانه و ذوب برف کم و زیاده میشود سطح آب متغیر و در هر فصلی بشکل معین است. آب دریاچه بی نهایت شور و مقدار املاح آن 23 در 100 و وزن مخصوص آب در ماه شهریور 1/175 است و املاح مهم آن مطابق تجزیه ٔ آبیش بقرار ذیل است: کلروردسدیم 86/37 گرم، کلروردمنیزیم 6/94 گرم، سولفات دشو 0/34 گرم، سولفات دمنیزی 6/08، کلروردکالسیم 0/27. این املاح از کلروردبرمور و یدوردسدیم و منیزیم و سولفات دفر مرکب است و نتیجه ٔ تجزیه ٔ مان لی چنین است: نمک طعام 86/203، کلرورمنیزیم 6/816، سولفات دمنیزی 3/915، سولفات دکلسیم 1/151 سولفات دپتاسیم 1/741 جمع 909/826. اغلب رودهائی که از مشرق و شمال و شمال غربی وارد آن میشود از طبقات گچی و نمکی عبور کرده، آبهای گرم معدنی متعدد وارد آنها میشود بقسمی که اغلب آنها قابل شرب نیست و هر جا آب شیرینی باشد بمصرف زراعت رسیده چیزی از آن به دریاچه وارد نمیشود (ولی چشمه های آب شیرین در خود دریاچه موجود است). بسیاری املاح مانع زندگی ماهی و حیوانات دردریاچه ٔ ارمیه است ولی موضوع قابل توجه آنکه رودخانه های پرآب و معظم آن مانند جَغتو و تاتائو که آب آنهاشیرین است دارای ماهیهای فراوان است که طول بعضی ازآنها مانند سیلور به یک گز میرسد (سواحل دریاچه بواسطه ٔ باطلاقی بودن همه غیرمسکون و دسترسی به آب جز در نقاط معدودی ممکن نیست).در مشرق آن شبه جزیره ٔ موسوم بشاهی بطول 8 هزار و بعرض 3 هزارگز واقع است که در موقع ارتفاع آب دریاچه بشکل جزیره درآمده و از خشکی جدا میشود و در جنوب آن جزائری موسوم به اسب و خر و گوسفند و صخره های زیادی که بعضی در آب پنهان و برخی ظاهر است دیده میشود. واردات دریاچه ٔ ارمیه از این قرار است:
1- رود آجی یا تلخ رود - بطول 160 هزارگز از کوه های سبلان سرچشمه گرفته و شعب عدیده ٔ آن از قوشه داغ و بزغوش و سهند جاری شده از شمال شهر تبریز گذشته نزدیک قصبه ٔ گوگان به دریاچه میریزد. شعبات مهم آن عبارت است از گومان رود که در قصبه ٔ گومان به آن ملحق میشود و میدان رود که از تبریز عبور کرده بمصرف شهر میرسد. رودآجی چون از شمال شوره زارهای متعدد عبور میکند در موقع بهار و فراوانی آب مقدار مهمی از املاح مختلفه در آن حل شده آبش تلخ و ناگوار میگردد و این شوره زارها بیشتر در دامنه ٔ شمال بزغوش واقع شده و آبهائی که ازاین کوه فرودآمده به آجی میرسد سبب تلخی آن میگردد.
2- دهخوارقان - از کوه سهند سرچشمه گرفته از جنوب قصبه ٔ دهخوارقان و گوگان و باغهای اطراف آنها گذشته وارد دریاچه میشود، طول آن قریب 40 کیلومتر است.
3- صافی رود - از سهند سرچشمه گرفته پس از مشروب ساختن مراغه و بناب به دریاچه میریزد.
4- مردی رود - از سهند سرچشمه گرفته از مشرق مراغه گذشته و تشکیل قوسی داده از جنوب به دریاچه میریزد.
5- رود زرینه یا جغتو - (تقریباً بطول 240 کیلومتر) از چهل چشمه ٔ کردستان سرچشمه گرفته شعبات متعدد به آن رسیده از جنوب به دریاچه وارد میشود. مهمترین شعبات آن عبارت است از: رودساروق که از افشار سرچشمه میگیرد و رود سَقِّز که از سقز میگذرد و لیلان که از سهند سرچشمه میگیرد. چون کوههای کردستان غالباً پوشیده از برف است شعبات این رود پرآب و از این حیث مهمترین رودهائی است که وارد دریاچه میگردد.
6- تاتائو - از کوههای سقز و بانه سرچشمه گرفته اغلب واردات آن از طرف مغرب است و پس از گذشتن از ساوجبلاغ مکری به دریاچه میریزد. این رود نیز پرآب و سبب حاصلخیزی نقاطی که از آنها عبور میکند گشته است. (ناحیه ٔ بین زرینه رود و تاتائو را میاندوآب مینامند).
7- قادررود - از کوه سرحدی گروه داغ سرچشمه گرفته ابتدا بسمت مشرق متوجه شده در حوالی قلعه ٔ حق بشمال منحرف شده مجدداً تشکیل قوسی داده چم قادر از جنوب به آن ملحق گردیده وارد دریاچه میشود.
8- باراندوزرود - از کوه سرحدی جمال الدین سرچشمه گرفته بطرف شمال جاری میشود و از قریه ٔ باراندوزگذشته از ماشقان بطرف مشرق رفته شعبه ای از باغ شیرین ضمیمه ٔ آن شده در جیران وارد دریاچه میشود.
9- ارومیه رود - از کوه کون کبوتر (بارتفاع 3271 متر) سرچشمه گرفته از بردسیر گذشته به اسم شهری رود از شهر ارومیه گذشته در جنوب دماغه ٔ حصار به دریاچه میریزد.
10- نازلورود - ازکوه کردستان ترکیه سرچشمه گرفته در شمال رباط قطعه ای از آن خط سرحدی را تشکیل داده وارد ایران شده و پس از تشکیل دادن دلتائی بدو شعبه وارد دریاچه میشود.
11- زولورود - از کردستان ترکیه در خارج ایران سرچشمه گرفته و از قلعه ٔ حاجی وارد ایران میشود، پس از ملحق شدن جویبارهای متعدد به آن بطرف شمال سیر کرده از جنوب دیلمقان گذشته در شمال کنگرلو به دریاچه میریزد. کوه های سرحدی محل تقسیم آبهای حوضه ٔ دریاچه ٔ ارومیه و وان و شعبات دجله است و تمام آبهائی که از این کوه ها در داخل ایران جاری است به دریاچه ٔ ارومیه وارد میشود و چون نشیب کوه های سرحدی بطرف ایران میباشد دامنه ٔ شرقی آنها کم آب تر و رودها کوچک و کوتاه است در صورتیکه رودهای غربی همه پرآب و طویل و سرچشمه ٔ رودهای بزرگ مانند دجله و غیره میباشد. کشتی رانی دریاچه ٔ ارومیه (دریاچه ٔ شاهی): کشتی رانی این دریاچه وسیله ٔ ارتباط حمل و نقل و اتصال آبادترین نقاط آذربایجان است، صرف نظر از منافع نظامی و سیاسی از لحاظ تجارتی و ثروت داخلی و خارجی بی نهایت مهم میباشد زیرا محصول آبادترین نقاط آذربایجان (ارومیه، مراغه، ساوجبلاغ، سلماس و کردستان) بوسیله ٔ دریاچه به شرفخانه و از آنجا با راه آهن تبریز به داخله ٔ ایران و جلفا حمل میگردد و همچنین احتیاجات این نقاط از خارجه و تبریز بوسیله ٔ دریاچه رفع میشود و بعلاوه بواسطه ٔ اتصال با راه رواندوز - موصل -طرابوزان اهمیت بین المللی را هم داراست. سابقاً امتیاز کشتی رانی دریاچه بموجب فرمانی بشاهزاده امامقلی میرزا واگذار شده بود ولی صاحب امتیاز مزبور برای دائر کردن کشتی رانی مرتبی نتوانست اقدام اساسی کند تا در سنه ٔ 1320 هَ. ش. با یک تن از اتباع روسی شرکت کرده دو کشتی موتوری و دو کشتی چوبی بارکش بدون موتور که در کنار دریاچه ساخته شده بود به آب انداختند و تا سنه ٔ 1303 اداره ٔ کشتی رانی بدست ( (بوداغیانس)) بود، در سنه ٔ مزبور بموجب قانون مصوب مجلس، کلیه ٔ دارائی بوداغیانس را دولت بمبلغ 320 هزار تومان خریداری کرد و کشتی های دریاچه را تحویل گرفته اداره ٔ کشتی رانی در تحت اختیار وزارت فوائد عامه درآمد. اکنون کشتی رانی دریاچه ٔ شاهی بعهده ٔ اداره ٔ راه آهن تبریز و جلفاست. این سرویس کلیهً دارای هفت جهاز موتوردار با قوه ٔ 20 الی 160 اسب است و فقط چهار فروند از جهازات برای کشیدن پانزده قایق باری (بارج) کار میکنند. رجوع به فهرست جغرافیای طبیعی و جغرافیای اقتصادی کیهان ورجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.

ارمیه. [اَ] (اِخ) آرمیرو. قصبه ای است در جهت جنوب شرقی تسالیا ومغرب خلیج غلوس بمسافت یک ساعته راه از ساحل دریا. هوای لطیف و آبهای فراوان و خوش دارد. در زمان عثمانیان این قصبه مرکز قضا بود و قریب 2500 نفوس و 5 جامعو 2 مدرسه و یک سربازخانه ٔ مستحکم داشت. در این اواخر قصبه ٔ مزبور بیونان داده شد و از این رو اکثر مسلمانان به ترکیه مهاجرت کردند در نتیجه قصبه و قضای آن از حیث نفوس و آبادی رو بتنزل گذاشت. مقبره ٔ شیخ علی سمرقندی در این قصبه است و آن از طرف باربروس خیرالدین پاشای مشهور بنا شده بود. (قاموس الاعلام ترکی).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر