معنی ارفاش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ارفاش. [اِ] (ع مص) اقامت گزیدن در جائی. لازم گرفتن جائی را. (منتهی الأرب): ارفش بالبلد. || در اکل و نکاح افتادن. (منتهی الأرب). در اهیفین (رفش و قفش) افتادن.
فرهنگ فارسی هوشیار
ماندگار شدن، بایا شمردن (بایا لازم) بایا دانستن بایا دانی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.