معنی ارت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ارت. [اَ] (حرف ربط + ضمیر) مخفف اگر تو. اگر ترا:
گرد گرداب مگرد ارت نیاموخت شنا
که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری.
لبیبی (از فرهنگ اسدی نخجوانی).

ارت. [اَ رَت ت] (ع ص) گنگلاج. شکسته زبان. گرفته سخن. (مهذب الاسماء). آنک زبان وی درآویزد در سخن. (تاج المصادر بیهقی). آنکه زبانش درآویزد در سخن گفتن. (زوزنی).

ارت. [اَ رَت ت] (ع اِ) از اعلام مردان.

ارت. [اِرْ رَ] (ع اِ) رجوع به ارّه شود.

حل جدول

سیم زمین در اصطلاح برقکاران

گویش مازندرانی

مال امانتی، مفهوم کنایی:سست و بی حال

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر