معنی ارباح در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ارباح. [اَ] (ع اِ) ج ِ ربح. (دهار). سودها. ربحها. رجوع به ربح شود.
- ارباح مکاسب، سودهای کسب.
ارباح. [اِ] (ع مص) سود دادن بر متاع. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سودمند گردانیدن. (دهار). || ذبح کردن شتربچه برای مهمان. (ازمنتهی الارب). نحر کردن «رُبَح » برای مهمانان. (از اقرب الموارد). || دوشیدن ماده شتر بامدادان و در نیم روز. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
ربح
بهره پردازی بهره پرداختن