اراب در لغت نامه دهخدا
اراب. [] (اِخ) (کمینه) شهری است در کوهستان یهودا (صحیفه ٔ یوشع 15:52) و بسا میشود که وطن ارابی بوده در طرف شرقی حبرون در خرابه ٔ عرابیه محل قدیمی هست که آثار دیوارهای کهنه و حوض ها و خرابه های کهن دیده شده که بگمان کاندر همان ارابی میباشد که در کتاب مقدس مذکور است. (قاموس کتاب مقدس).
اراب. [اِ] (اِخ) از آبهای بادیه است. و یوم اراب از ایام عربست که در آن هذیل بن هبیره الاکبر التغلبی با بنی ریاح بن یربوع حرب کرد و زنان ایشان را برده گرفت و چارپایان ایشان ببرد. مساوربن هند گوید:
و جلبته من أهل ابضه طائعاً
حتی تحکم فیه أهل اراب.
و منقذبن عرفطه در مرثیه ٔ برادر خویش اهبان و بنو عجل قتله ٔ او دریوم اراب گوید:
بنفسی من ترکت و لم یرسّد
بقف اِراب و انحدروا سراعا
و خادَعت المنیه عنک سراً
فلا جزع تلان و لارُواعا.
و فضل بن العباس اللهبی گوید:
اتبکی أن رأیت لأم وهب
مغانی لاتحاورک الجوابا
أثافی لایرمن و اهل خیم
سواجد قد خوین علی ارابا.
(معجم البلدان).
و رجوع به عقدالفرید چ محمد سعید العریان جزء ششم ص 93 شود. || آبی است بنی ریاح بن یربوع را به حَزن. (معجم البلدان).



