معنی ادریسی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ادریسی. [اِ] (اِ) گیاهی است از جنس ایدرانژل و اصل آن از چین و ژاپن باشد.

ادریسی. [اِ] (اِخ) رجوع به محمدبن عبدالعزیز ادریسی شود.

ادریسی. [اِ] (اِخ) ابن الحجاج. رجوع به یاسمینی شود. (معجم المطبوعات).

ادریسی. [اِ] (اِخ) ابوسعد الحافظ. او راست: تاریخ استراباد. (تاج العروس ماده ٔ خور). و رجوع به لباب الالباب ج 1 ص 291 شود.

ادریسی. [اِ] (اِخ) ابوعبداﷲ محمدبن محمد. یکی از مشاهیر علمای اسلام، از نسل حکام اندلس که به اَدارِسه مشهور بودند. وی بنام شریف ادریسی مشتهر است. مولد او در 493 هَ. ق. بسته بود و در قرطبه بتحصیل علوم خاصه جغرافیا و هیأت و نجوم و طب و فلسفه پرداخت و در همه ٔ این فنون کسب اشتهار کرد و اندلس و مغرب و اناطولی و مصر و بعضی اقطار دیگر را سیاحت کرد و نیز قسطنطنیه و فرانسه و انگلستان و بعض جهات دیگر اروپا را بدید و حکمران صقلیه موسوم به رجار (یعنی روژر. ریشارد) دوم او را دعوت کرد و بدانجا شد و کره ٔ جغرافیائی بزرگ از سیم برای او بساخت و نیز کتابی در عمل جغرافیا بنام نزههالمشتاق فی اختراق الاَّفاق تصنیف کرد، و آن کره ٔ جغرافیائی امروزه در دست نیست ولی از کتاب نزههالمشتاق نسخ متعدده موجود است و اختصاری از آن در 1593 م. در روم طبع و بزبان لاطینی نیزترجمه شده است و در 1836م. فرانسویان آنرا بزبان خود نقل کرده اند. کتاب او از نباتات هر مملکت نیز بحث کرده است و هیچیک از نسخ موجوده مکمل نیست و بیش و کم در اختصار آن کوشیده اند و چنان مینماید که همه ٔ آن نسخ اختصارهای مختلف این کتابست. شریف ادریسی در 576 هَ. ق. در صقلیه وفات کرد. (قاموس الاعلام ترکی).
مؤلف معجم المطبوعات آرد: ابوعبداﷲ محمدبن محمدبن عبداﷲبن ادریس (الشریف الادریسی) الصقلی. از سلاله ٔ علویین متولد بسال 493هَ. ق. و متوفی بسال 560 هَ. ق. وی همان کس است که برای ریشارد پادشاه صقلیه بسال 1153 م. نخستین کره ٔجغرافیائی زمین را که تاریخ بیاد دارد، بساخت. و درآن جمیع نواحی زمین را که بزمان او شناخته بود مشروحاً رسم کرد و نیز برای او در شهر بالرما از اعمال صقلیه کتاب نزههالمشتاق راکه بنام جغرافیهالادریسی شهرت دارد تألیف کرد. مولداو بستا بود و جد او پس از خلع از حکومت بدانجا شد و ادریسی در کودکی بقرطبه ٔ اندلس رفت و هم بدانجا علوم وقت فراگرفت و آنگاه بسیاحت آن نواحی و شمال افریقا و آسیای صغیر پرداخت و ریشارد دوم پادشاه صقلیه او را بدیوان خویش خواند و ادریسی بسیاری از کتب جغرافیین قدیم و سیاحان معاصر را جمع کرد و کره ای از سیم بساخت و خطوط شهرها را رسم کرد و در مقاله ٔ جغرافیائی خود که مشتمل بر اقالیم سبعه و هفتاد شهر است شرح آنها بازگفته و حاصل هر شهر و مصنوعات و حکومت و آداب سکنه ٔ آن را بیان کرده است. (تاریخ سوریه تألیف مطران یوسف الدبس). ریشارد در اکرام او مبالغه کرد چندانکه هر گاه ادریسی بر او داخل میشد تا پیش در به استقبال او میشد و سپس ویرا بجانب خویش بر سریر ملک می نشاند. او راست: نزههالمشتاق فی اختراق الاَّفاق که آنرا برای ریشارد ثانی صاحب صقلیه کرده است قسمی از آن در صفت مغرب و ارض سودان و مصر و اندلس است این کتاب با مقدمه و ترجمه و فهرست اسماء و شرح کلمات اصطلاحی موجود در آن بزبان فرانسه بهمت استاد دوزی و استاد دخویه بنام «صفه مغرب و سودان » مأخوذ من کتاب نزههالمشتاق فی اختراق الاَّفاق در لیدن بسال 1866م. بطبع رسیده است و نیز در روسیه بسال 1592 بنام نزههالمشتاق فی ذکرالأمصار و الاقطاروالبلدان و الجزر و المدائن والاَّفاق بطبع رسیده و آن بخش جغرافی ادریسی است و این قسم را دو دانشمند مارونی بنام جبرائیل صهیونی و حنا الحصرونی بلغت لاطینیه ترجمه کرده اند و ترجمه ٔ مزبور در پاریس بسال 1619 م. بچاپ رسیده است و همچنین قسمی از این کتاب در بانورمی بسال 1790 م. چاپ شده و بضمیمه ٔ آن ترجمه ٔ اسپانیائی بدست دُن کُند در مادرید بسال 1799 بطبع رسیده است و بار دیگر در مادرید بسال 1881 با ترجمه ٔ اسپانیائی بدست ساودرا بچاپ رسید و نیز امیدی جوبار جغرافیای شریف ادریسی را از نسخه ٔ محفوظ در کتابخانه ٔ عمومی پاریس بفرانسه ترجمه کرده و بسال 1877- 1879 طبعکرده است و قطعه ای از آن مشتمل بر مقدمه و توصیف بلادیست که اکنون ایطالیا را تشکیل میدهد و با ترجمه ٔ طلیانی و شروح و تعالیقی بهمت اماری و شیابارلی در روم بسال 1878- 1883 بچاپ رسیده است و قسمت دیگر مشتمل بر ذکر بلاد فلسطین و شام است که بسعی استاد یوحنا در بن ّ بسال 1885م. چاپ شده و پیش از او نیز بهمت روزن مولر در لیبسک بسال 1828 (؟) طبع شده است. (معجم المطبوعات). و رجوع به ادریسی (الشریف...) شود.

ادریسی. [اِ] (اِخ) الحسنی، ادریس بن عبداﷲ الودفیری الأدریسی الحسنی. او راست: التوضیح والبیان فی قراءه (یا: مقراء) نافع المدنی ابن عبدالرحمن و این کتاب به فاس بطبع رسیده است.

ادریسی. [اِ] (اِخ) الشریف (الَ....). رجوع به ادریسی ابوعبداﷲ محمدبن محمد و الحلل السندسیه جزء اول ص 16، 37، 40، 61، 157، 159، 160، 161، 170، 354 و 453 شود.

ادریسی. [اِ] (اِخ) علی بن محمد جرجانی. او راست: تاریخ جرجان.

فرهنگ عمید

گیاهی زینتی و بالارونده با برگ‌های پهن و گل‌های صورتی و آبی،

فرهنگ فارسی هوشیار

از گیاهان گل سرخ ژاپونی اوتنجه (اسم) گیاهی است از تیره انگور فرنگی که همیشه سبز است. برگهایش درشت و بیضی شکل و گلهایش بی بو و بشکل خوشه بهم چسبیده معمو رنگ گلهایش صورتی است ولی گونه هایی از آن با گلهای سفید آبی قرمز بنفش هم دیده شده غالبازینتی و بیشتر سایه طلب است و در گلدان کاشته میشود و اصلش از چین و ژاپون است گل ادریس گل ژاپونی گل ادریسی ارتنجه اورتنجه ایدرنجیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری