معنی اخو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اخو. [اَ] (ع اِ) حالت رفعی اخ. برادر. برادر نسبی. || دوست. همنشین. ج، اخون، آخاء، اِخوان، اُخوان، اِخوه، اُخوه، اُخُوّ، اُخوّه.

اخو. [اُ خ ُوو] (ع اِ) ج ِ اَخ، اَخ ّ.

اخو. [اِ خ ُ] (اِخ) نام پری ایست در اساطیر قدیمه ٔ یونانی. || (یونانی، اِ) انعکاس صدا بزبان یونانی. (قاموس الاعلام).

حل جدول

برادر عرب

فرهنگ فارسی هوشیار

کاکو برادر ناهمخون

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر