معنی اخف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اخف. [اَ خ َف ف] (ع ن تف) نعت تفضیلی از خفیف. سبک تر. خفیف تر. مقابل اثقل: خزانه بگشادند هرچه اخف بود از جواهر و زر و سیم و جامه بغلامان داد تا برداشتند. (تاریخ بیهقی).
- امثال:
اخف حلماً من العصفور.
اخف رأساً من الذئب و من الطائر.
اخف ّ من فراشه.
اخف من یراعه.
|| گواراتر. سبک تر: هو من اعذب المیاه و اخفها. (رحله ٔ ابن جبیر). و اعذب المیاه و اخفها ماء جیحون. (صورالاقالیم اصطخری).

فرهنگ عمید

خفیف‌تر،
سبک‌تر، کم‌وزن‌تر،

فرهنگ فارسی هوشیار

سبک تر (صفت) جمع خلف جانشینان بازماندگان بازپسینان پس روان از پس چیزی آیندگان. یا اخف واسف. ماندگان و رفتگان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر