معنی احوب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

احوب. [اَ وَ] (ع ن تف) گناهکارتر. || کسی که مطیع امر والدین نباشد: هو اعق ّ و احوب.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ گنهکار، فرزند نافرمانبردار فرزند نافرمان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر