معنی احقر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

احقر. [اَ ق َ] (ع ن تف) حقیرتر. خُردتر. کوچکتر. || خوارتر: احقر من التراب.

فرهنگ معین

(اَ قَ) [ع.] (ص تف.) حقیرتر، کوچکتر، خردتر، خوارتر.

فرهنگ عمید

حقیرتر، کوچک‌تر، خوارتر،

فرهنگ فارسی هوشیار

حقیرتر، خردتر، کوچکتر، خوارتر

فرهنگ فارسی آزاد

اَحْقَر، کوچکتر (ین) خوارتر (ین)، حقیرتر (ین)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر