معنی اثیم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اثیم. [اَ] (ع ص) گناهکار. (منتهی الارب). تبه کار. بزهکار. بزه مند. بزه گر. مذنب. مجرم. عاصی. (منتهی الارب). || دروغگوی. دروغزن. (مهذب الاسماء). || طعام الاثیم. رجوع به طعام... شود.

اثیم. [اَ] (ع مص) بسیار گناه کردن (مبالغه است در مصدر). (منتهی الارب).

اثیم. [اَ] (اِخ) لقب ابوجهل. (منتهی الارب).

اثیم. [اَ] (اِخ) لقب یزدجردبن بهرام نزد عرب. بزهکار.

فرهنگ معین

(اَ) [ع.] (ص.) گناهکار، بزه کار.

فرهنگ عمید

گناهکار، بزه‌کار،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بزهکار، تبهکار، خاطی، خطاکار، عاصی، عصیانگر، گناهکار، مجرم، مذنب، مقصر

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) گناهکار تبه کار بزه مند بزه کار بزه گر مذنب مجرم عاصی، دروغگوی دروغزن، لقب ابوجهل، لقب یزد گرد پسر بهرام پادشاه ساسانی (در نزد عرب) بزه گر بزهکار.

فرهنگ فارسی آزاد

اَثِیم، لقبی که خود حاجی محمد کریمخان کرمانی برای خود انتخاب کرده بود بقوله: " اَثیم فِی الکتاب و عزیز بَینَ الاَنام و کریم فی الاسم " که بفرموده مبارک در ایقان مصداق آیات 43 -44 و 49 سوره ء دخان میباشد،

اَثِیم، بسیار گناهگار (جمع: اُ ثَماء)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری