معنی اثیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اثیل. [اَ] (ع ص) محکم. (مهذب الاسماء). محکم بُن. (منتهی الارب). استوار. || قدیم. کهن: مجدٌ اثیل. || اصیل. آنکه و آنچه اصل بزرگ دارد. شریف.

اثیل. [اَ ی َ] (ع ص) بعیر اثیل، شتر بزرگ نَره. ج، ثیل.

اثیل. [اُ ث َ] (ع اِ مصغر) تصغیر اَثل.

اثیل. [اَ] (اِخ) محلی است در بلاد هذیل در تهامه. (معجم البلدان).

اثیل. [اُ ث َ] (اِخ) موضعی است قرب مدینه و در آنجا چشمه ای است آل جعفربن ابیطالب را، و آن میان بدر و صفراء واقع است و ذواثیل نیز گفته میشود. || نیز موضعی است که اکثر ازآن ِبنی ضمره از قبیله ٔ کنانه میباشد. (معجم البلدان).

اثیل. [اُ ث َی ْ ی ِ] (اِخ) موضعی است از وادی شراج ریمه و اکثر آن از بنی ضمره است. (معجم البلدان).

فرهنگ معین

(اَ) [ع.] (ص.) محکم، استوار.

فرهنگ عمید

اصل‌دار، استوار و ریشه‌دار در شرف و اصل‌ونسب،

فرهنگ فارسی آزاد

اَثِیل، استوار، محکم،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری