معنی ابوقتره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ابوقتره. [اَ ق ِ رَ] (اِخ) ابلیس. شیطان. بومرّه. عزازیل. خناس. بوخلاف. ابومره. شیخ نجدی. دیو. مهتر دیوان. (السامی فی الاسامی). پدر پریان. و گویند که یزیدیه او را طاووس العرفاء نامند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.