معنی ابوالخلیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ابوالخلیل. [اَ بُل ْ خ َ] (اِخ) او از علی و از او ابواسحاق روایت کند.

ابوالخلیل. [اَ بُل ْ خ َ] (اِخ) تابعی است. او از ابن عباس و از او عمش روایت کند.

ابوالخلیل. [اَ بُل ْ خ َ] (اِخ) احمدبن محمدبن عبدالملک. رجوع به احمد... شود.

ابوالخلیل. [اَ بُل ْ خ َ] (اِخ) بزیعبن حسان. محدث است و ابن المصطفی از او روایت کند.

ابوالخلیل. [اَ بُل ْ خ َ] (اِخ) صالح بن ابی مریم. محدث است.

ابوالخلیل. [اَ بُل ْ خ َ] (اِخ) عبدالسلام. محدث است و زیدبن حباب از او روایت کند.

ابوالخلیل. [اَ بُل ْ خ َ] (اِخ) عبداﷲبن الخلیل. تابعی است و زیدبن ارقم از او روایت کند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر