معنی ابن السبیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(اِ بْ نُ سْ سَ) [ع.] (ص مر.) راه نشین، مسافر تهیدست.

فرهنگ عمید

مسافری که در شهر خود بضاعت و سروسامان دارد اما در سفر بی‌چیز و تهی‌دست مانده و توانایی بازگشت به شهر خود ندارد و مستحق زکات است، درراه‌مانده،

حل جدول

مسافر فقیر

فرهنگ فارسی آزاد

اِبْنُ السَّبِیل، راهگذار و فقیر، غریب، گدا،

اِبْنَ السَّبیلْ، مسافر، رهگذر، فقیر، غریب، گدا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر