معنی ابغض در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ابغض. [اَ غ َ] (ع ن تف) دشمن تر. مکروه تر:
تا توانی پا منه اندر فراق
ابغض الاشیاء عندی الطلاق.
مولوی.

فرهنگ فارسی هوشیار

دشمن تر کینه تر

فرهنگ فارسی آزاد

اَبْغَض، مبغوض ترین، مکروه ترین، بدترین یا زشت ترین،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر