معنی ابعد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ابعد. [اَ ع َ] (ع ن تف، ص) دورتر. بعیدتر: ابعد من النجم، اقصی. || خویش دور. || بیگانه. || خائن. خیانت گر. || (اِ) خیر و فایده. ج، اباعد.
دورتر، بعیدتر، خویش دور، بیگانه، خیانت گر، خائن، خیر، فایده، جمع اباعد. [خوانش: (اَ عَ) [ع.] (ص.)]
بعیدتر، دورتر،
دورتر
دورتر بیگانه تر (صفت) دورتر بعید تر، خویش دور بیگانه. -3 خیانت گر خاین، خیر فایده. جمع: اباعد.
اَبْعَد، دورتر،