معنی ابعد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ابعد. [اَ ع َ] (ع ن تف، ص) دورتر. بعیدتر: ابعد من النجم، اقصی. || خویش دور. || بیگانه. || خائن. خیانت گر. || (اِ) خیر و فایده. ج، اباعد.

فرهنگ معین

دورتر، بعیدتر، خویش دور، بیگانه، خیانت گر، خائن، خیر، فایده، جمع اباعد. [خوانش: (اَ عَ) [ع.] (ص.)]

فرهنگ عمید

بعیدتر، دورتر،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

دورتر

فرهنگ فارسی هوشیار

دورتر بیگانه تر (صفت) دورتر بعید تر، خویش دور بیگانه. -3 خیانت گر خاین، خیر فایده. جمع: اباعد.

فرهنگ فارسی آزاد

اَبْعَد، دورتر،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر