معنی اباعد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اباعد. [اَ ع ِ] (ع ص، اِ) ج ِ ابعد. دوران. دورترینان. بیگانگان. خلاف اقارب.

فرهنگ معین

(اَ عِ) [ع.] (اِ.) جِ ابعد؛ بیگانگان، آنان که نسبت دور دارند.

فرهنگ عمید

کسانی که نسبت دورتری با شخص دارند،

حل جدول

دوران، بیگانگان، ابعد

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: ابعد) دورتران دوران بیگانگان (اسم) جمع: ابعد دوران بیگانگان، دورتران مقابل اقارب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر