معنی اباطیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اباطیل. [اَ] (ع اِ) ج ِ باطل. ترهات. لاطائلات. بسابس. صحاصح. خزعبیلات. بیهده ها. ناچیزها. چیزهای باطل.

فرهنگ معین

(اَ) [ع.] (اِ.) جِ باطل، سخنان یاوه و بیهوده، چیزهای باطل.

فرهنگ عمید

باطل

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بیهده ها، یاوه ها، یاوه ها

مترادف و متضاد زبان فارسی

اراجیف، اکاذیب، بیهوده‌ها، ترهات، مزخرفات، موهومات

فرهنگ فارسی هوشیار

ج باطل

فرهنگ فارسی آزاد

اَباطِیل، سخنان بیهوده (مفرد: باطِل)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر