معنی اباحه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
اباحه. [اِ ح َ] (ع مص) رجوع به اباحت شود.
فرهنگ عمید
مباح کردن، حلال دانستن، جایز شمردن، روا دانستن،
مشترک دانستن اموال و املاک،
فرهنگ فارسی هوشیار
روا دانستن روایی، آشکار کردن (مصدر) مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن، (اسم) جواز روایی، عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.