اباب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اباب. [اَ] (ع مص) آمادگی رفتن. ساز سفر. ساختن رفتن را و عزم کردن بر آن. (تاج المصادر بیهقی). آمادگی سفر کردن. آمادگی رفتن کردن. آماده ٔ سیر شدن. || مشتاق وطن گشتن.
اباب. [اِ] (ع مص، اِ) اَباب.
اباب. [اَ] (ع اِ) آب و آنچه نوشیده شود. || سراب.
اباب. [اُ] (ع اِ) عُباب. هین بزرگ. سیل عظیم. || موج دریا.
سیل عظیم، موج دریا



