معنی ائمه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ائمه. [اَ ءِم ْ م َ] (ع اِ) ج ِ امام. بزرگان. سران. پیشوایان: یکی را از بزرگان ائمه پسری وفات یافت. (گلستان باب هفتم).
- ائمه ٔ جماعت،پیش نمازان.
- ائمه ٔ راشدین، ائمه ٔ هدی، ائمه ٔ اثناعشر، ائمه ٔ اطهار، دوازده امام از نسل علی و فاطمه علیهماالسلام.
- ائمه ٔ لغت، ائمه ٔ نحو، قدوه ها و ارکان لغت و نحو.

فرهنگ معین

(اَ ئِ مِّ) [ع. ائمه] (اِ.) جِ امام، پیشوایان، سران.،~ اطهار امامان شیعه.،~ جماعت پیش نمازان.،~ُالاسماء هفت اسم اول خداوند که «اسماء الهی » نامیده می شوند و عبارتند از: حی، عالم، مرید، قادر، سمیع، بصیر و متکلم.

فرهنگ عمید

اِمام

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پیشوایان، رهنمودان

فرهنگ فارسی هوشیار

پیشوایان، امامان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر