معنی آیژ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
آیژ. [ی ِ] (اِ) آییژ. شراره. رجوع به آبید شود. || بویمدران. بویمادران. قیصوم. برنجاسف.
فرهنگ معین
(یِ) (اِ.) آییژ؛ شراره آتش، جرقه. آییژ، پژواک، آبیز، هم گویند.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) آییژ، بوی مادران
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.