معنی آگیشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آگیشیدن. [دَ] (مص) آویختن. پیچیدن.
- پای آگیش، بپای آویز. پای پیچ:
توشه ٔ جان خویش از او بربای
پیش کآیدْت مرگ ِ پای آگیش.
رودکی.
رجوع به آکیش و آکیشیدن شود.

فرهنگ معین

(دَ) آویختن، پیچیدن.

فرهنگ عمید

آویختن، درآویختن،
آویزان شدن،
پیچیدن،

فرهنگ فارسی هوشیار

آویختن، پیچیدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر